شعر معاصر

  • ۰
  • ۰

 

چرا رفتی؟ چرا من بیقرارم

به سر سودای آغوش تو دارم



نگفتی ماه تاب امشب چه زیباست

ندیدی جانم از غم ناشکیباست



چرا رفتی؟ چرا من بیقرارم

به سر سودای آغوش تو دارم



دل دیوانه را دیوانه تر کن

مرا از هر دو عالم بی خبر کن



بیا امشب شرابی دیگرم ده

ز مینای حقیقت ساقرم ده



چرا رفتی؟ چرا من بیقرارم

به سر سودای آغوش تو دارم

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی