شعر معاصر

  • ۱
  • ۰

 

دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرود

هواگرفته عشق از پی هوس نرود
 

به بوی زلف تو دم می‌زنم درین شب تار

وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود
 

چنان به دام غمت خو گرفت مرغ دلم

که یاد باغ بهشتش درین قفس نرود
 

نثار آه سحر می‌کنم سرشک نیاز

که دامن توام ای گل ز دسترس نرود
 

دلا بسوز و به جان برفروز آتش عشق

کزین چراغ تو دودی به چشم کس نرود
 

فغانِ بلبل طبعم به گلشن تو خوش است

که کار دلبری گل ز خار و خس نرود
 

دلی که نغمه ناقوس معبد تو شنید

چو کودکان ز پی بانگ هر جرس نرود
 

بر آستان تو چون سایه سر نهم همه عمر

که هرکه پیش تو ره یافت باز پس نرود

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی